skip to Main Content
اختگی چیست؟

اختگی چیست؟

اختگی چیست؟

اختگی چیست؟

عنوان اصلی: Castration Complex
نویسنده: لپلانش و پونتالیس
انتشار در: زبان روان‌کاوی
تاریخ انتشار: 1998
تعداد کلمات: 1950 کلمه
تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه
ترجمه: تیم ترجمه‌ی تداعی

عقده‌ی اختگی [Castration Complex]

عقده‌ای که تمرکز آن روی فانتزی اختگی است که در پاسخ به حیرت[۱] کودک درباره‌ی تفاوت آناتومیک جنس‌های مختلف (وجود یا فقدان آلت[۲]) ایجاد می‌شود: کودک این تفاوت را به این حقیقت نسبت می‌دهد که آلت دخترها بریده شده است.

ساختار و پیامدهای عقده‌ی اختگی در پسر و دختر متفاوت است. پسر از اختگی می‌ترسد، و آن را به صورت یک تهدید پدرانه می‌بیند که در پاسخ به فعالیت‌های جنسی او اجرا می‌شود؛ حاصل این امر برای او، اضطراب اختگی[۳] شدید است. در دختر، فقدان آلت به صورت یک رنج اشتباه تجربه می‌شود که برای جبران یا درمان، اقدام به انکار آن می‌کند.

عقده‌ی اختگی ارتباط تنگاتنگی به عقده‌ی اُدیپ[۴] و به طور خاص با کارکرد بازدارنده و هنجاری آن دارد.

تحلیل «هانس کوچولو»[۵] نقش تعیین‌کننده‌ای در کشف عقده‌ی اختگی توسط فروید داشت (α).

این عقده اولین بار در سال ۱۹۰۸ مطرح شد؛ با «نظریه‌ی جنسی کودکان[۶]» در ارتباط بود که چون آلت را به تمام انسان‌ها نسبت می‌دهد، تفاوت آناتومیک بین جنس‌ها را فقط می‌تواند با اختگی توجیه کند. با اینکه فروید در این مقطع ادعا نکرد این عقده همگانی است، به نظر می‌رسد به صورت ضمنی چنین فرضی داشته است. عقده‌ی اختگی با تقدم آلت در هر دو جنس توجیه می‌شود و به اهمیت نارسیسیستیک آن نیز اشاره‌ای شده است: «… در کودکی آلت مهم‌ترین ناحیه‌ی شهوت‌زا[۷] و اُبژه‌ی اصلی خود-تحریکی[۸] است؛ و برآورد پسر از ارزش آن منطقاً در ناتوانی او برای تصور فردی مانند خودش که این جزء ضروری را ندارد، بازتاب می‌یابد» (۱).

از این جا به بعد در آثار فروید فانتزی اختگی از طریق نمادهای مختلفی قابل تشخیص است: اُبژه‌ی تهدیدشده را می‌توان جایگزین کرد (نابینایی اُدیپ، کشیدن دندان و غیره)؛ کنش[۹] را می‌توان با انواع دیگر حملات به تمامیت بدن (تصادفات، سیفیلیس، عمل‌های جراحی) یا حتی ذهن (جنون[۱۰] ناشی از خودارضایی) جایگزین یا تحریف کرد؛ و عامل پدر جای خود را به جایگزین‌های مختلفی (مثلاً حیواناتی که اضطراب موضوعات هراس‌انگیز[۱۱] را القا می‌کنند) می‌دهد. عقده‌ی اختگی همچنین موجب پیامدهای بالینی گسترده‌ای می‌شود: رشک آلت[۱۲]، تابوی بکارت، احساس حقارت و غیره؛ و ابعاد آن در تمام ساختارهای آسیب‌شناسی روانی، و به‌طور ویژه در روانکژی‌های جنسی (هم‌جنس‌گرایی، یادگار پرستی[۱۳]) قابل مشاهده است (β). با وجود این، تنها پس از این زمان است فروید قدم پیش می‌گذارد و این عقده را به جایگاه بنیادین آن در رشد سکسوالیته دوره‌ی کودکی در هر دو جنس نسبت می‌دهد، رابطه‌ی آن با عقده‌ی اُدیپ را با جزئیات بیان می‌کند و عمومیت کامل آن را مسلّم می‌پندارد. این بسط نظری توسط فروید نتیجه‌ی فرعی شناخت او از مرحله‌ی فالیک[۱۴] است: «در این مرحله از سازمان‌دهی تناسلی کودکی […] نر بودن[۱۵] وجود دارد اما ماده بودن[۱۶] نه. در اینجا بین داشتن آلت تناسلی و اخته بودن تضاد وجود دارد» (۲). یگانگی این عقده در دو جنس بدون این اساس مشترک غیرقابل‌تصور است: اُبژه‌ی اختگی –فالوس[۱۷]– در این مرحله برای دختر و پسر از اهمیت یکسانی برخوردار است، و مسئله‌ای که به وجود می‌آید نیز یکسان است – داشتن فالوس (به اندازه دلخواه) یا نداشتن آن، در تک‌تک تحلیل‌ها با عقده‌ی اختگی مواجه می‌شویم (3a).

عقده‌ی اختگی [Castration Complex]

عقده‌ای که تمرکز آن روی فانتزی اختگی است که در پاسخ به حیرت[۱] کودک درباره‌ی تفاوت آناتومیک جنس‌های مختلف (وجود یا فقدان آلت[۲]) ایجاد می‌شود: کودک این تفاوت را به این حقیقت نسبت می‌دهد که آلت دخترها بریده شده است.

ساختار و پیامدهای عقده‌ی اختگی در پسر و دختر متفاوت است. پسر از اختگی می‌ترسد، و آن را به صورت یک تهدید پدرانه می‌بیند که در پاسخ به فعالیت‌های جنسی او اجرا می‌شود؛ حاصل این امر برای او، اضطراب اختگی[۳] شدید است. در دختر، فقدان آلت به صورت یک رنج اشتباه تجربه می‌شود که برای جبران یا درمان، اقدام به انکار آن می‌کند.

عقده‌ی اختگی ارتباط تنگاتنگی به عقده‌ی اُدیپ[۴] و به طور خاص با کارکرد بازدارنده و هنجاری آن دارد.

تحلیل «هانس کوچولو»[۵] نقش تعیین‌کننده‌ای در کشف عقده‌ی اختگی توسط فروید داشت (α).

این عقده اولین بار در سال ۱۹۰۸ مطرح شد؛ با «نظریه‌ی جنسی کودکان[۶]» در ارتباط بود که چون آلت را به تمام انسان‌ها نسبت می‌دهد، تفاوت آناتومیک بین جنس‌ها را فقط می‌تواند با اختگی توجیه کند. با اینکه فروید در این مقطع ادعا نکرد این عقده همگانی است، به نظر می‌رسد به صورت ضمنی چنین فرضی داشته است. عقده‌ی اختگی با تقدم آلت در هر دو جنس توجیه می‌شود و به اهمیت نارسیسیستیک آن نیز اشاره‌ای شده است: «... در کودکی آلت مهم‌ترین ناحیه‌ی شهوت‌زا[۷] و اُبژه‌ی اصلی خود-تحریکی[۸] است؛ و برآورد پسر از ارزش آن منطقاً در ناتوانی او برای تصور فردی مانند خودش که این جزء ضروری را ندارد، بازتاب می‌یابد» (۱).

از این جا به بعد در آثار فروید فانتزی اختگی از طریق نمادهای مختلفی قابل تشخیص است: اُبژه‌ی تهدیدشده را می‌توان جایگزین کرد (نابینایی اُدیپ، کشیدن دندان و غیره)؛ کنش[۹] را می‌توان با انواع دیگر حملات به تمامیت بدن (تصادفات، سیفیلیس، عمل‌های جراحی) یا حتی ذهن (جنون

محدودیت دسترسی
دسترسی ویژه

برای دسترسی کامل به محتوای تخصصی تداعی بایستی اشتراک ویژه تهیه کنید.

با فعال‌سازی اشتراک ویژه، امکان مطالعهٔ آنلاین تمام مقالات تداعی—از نظریات روانکاوی تا تکنیک‌های بالینی—برای شما فراهم می‌شود.
اشتراک ویژه صرفاً برای مطالعهٔ آنلاین است و دانلود پی‌دی‌اف در آن گنجانده نشده است.

برای فعال‌سازی اشتراک، ابتدا وارد حساب کاربری شوید و سپس در بخش «اشتراک ویژه» پلن موردنظر را انتخاب کنید.

این پست یک دیدگاه دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

Back To Top
×Close search
Search